گنجینه زمان

ساخت وبلاگ
گنجینه ی اسرار زمان به دست تجربه باز شد و کوهی از سقوط بیرون ریخت!دنیایی از یاس و اقیانوسی از شکست!

در کنار آن همه سیاهی ذرات ریز قدرت دیده میشد که مثل الماس در دل زغال میدرخشید!تکه هایی از موفقیت و گوشه هایی از شادی!

دلم را بستم و ذهنم را گشودم که شگفتی آن درخشش و بدشگونی آن همه تاریکی دگرگونم نکنند!

سپس دست به بالین خیالم بردم و مثل کودکی قنداق پیچ، تا اوج افلاک پرتابش کردم طوری بالا انداختمش که به شاخ و برگ درختان سرو قد کشیده ی رویایم گیر کرد و دیگر باز نگشت!

صدای شعف را شنیدم!انگار که همینجاست!صدای ذوق زدگی معصومانه ی خیال از آنجا می آمد و من لبخند به لب گرفتم و بوسه هایم را نثار خاطره کردم!

زمان پر کشیده بود!قبل از آنکه آدرس جدیدش را بگیرم از جوانی ام رفته بود!

منه سالخورده و شکسته مانده بودم و گنجینه های مکرر زمان!!

نیاز...
ما را در سایت نیاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 25saleh بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:43